معمولا مطالعه و رونق کتابخانه ها یکی از نشانه های فرهنگ و توسعه می باشد که با توسعه این زیرساخت ها شاهد رشد وشکوفایی خواهیم بود.
به گزارش پل نگار،غربت کتاب در سایه بی محتوایی و اولویت های مادی مراکز و انتشارات و به طورکلی پایین آمدن سطح مطالعه در جامعه سبب شده تا افرادی تنها با یدک کشیدن نام دکتر و مهندس به صرف مدرکی در جایگاه هایی قرار گیرندکه فرسنگ ها با سواد و آگاهی مربوط رشته مذکور فاصله دارند و این روند و مانند آن به طور قطع موجب بسیاری از مشکلات سد راه توسعه و پیشرفت همه جانبه یک کشور یا یک جامعه می شود.
«كتاب» نامي آشنا اما بيگانه است. اگر باسوادي در ايران به صد درصد هم رسيده باشد باز هم تعداد كساني كه مطالعه را تفريحي سالم، در جهت دانشافزايي تصور كنند، نسبت به چند دههي پيش و به نسبت جمعيت، كاهش چشمگيري داشته است.
گيريم كه پاياننامهها و كتابهاي بسياري منتشر شده باشند و حتي نهاد كتابخانههاي كشور با افتخار اعلام كند، در سال ۹۹ ۱۳حدود۱۰۰ كتابخانه به مجموعه كتابخانههاي كشور در سراسر ايران افزوده شده است.
هر كتابخانه صرفنظر از كارتهاي عضويتي كه صادر ميكند، ميزبان چه تعداد از شهروندان اهل مطالعه است كه از فضاي كتابخانه استفاده ميكنند؟
برخي شمار تاليفاتشان از ۵۰ عنوان گذشته است اما چه چيزي را براي كدام جامعهي هدف، منتشر كردهاند.
مميزي كتاب هم داستاني غمانگيز دارد كه اساسا اهداف خاصي را دنبال ميكند و كاري با محتوا ندارد.
◽️از طرف ديگر انتشاراتيها به پول كاغذ و هزينههاي چاپ فكر ميكنند نه به كيفيت محتواي كتابهايي كه منتشر ميكنند.
آنها ناچارند در سال، تعدادي كتاب منتشر كنند تا امتياز انتشاراتشان لغو نشود. با اين حال، نهتنها حق تاليفي براي نويسنده در نظر نميگيرند بلكه همهي هزينهها را از مولف دريافت و سپس اقدام به چاپ ميكنند.
بنابراين آنچه بهعنوان خوراك ذهن در اختيار مردم قرار ميگيرد با شمارگان بسيار پايين و گاهي ۱۰ نسخه، چه تاثيري بر جامعه ميگذارد.
كتابفروشيها بهعنوان حلقهي رابط بين انتشارات، نويسندگان و مخاطب، از مشاغل بسيار آسيبپذيريهستند كه يكي پس از ديگري تعطيل ميشوند. حتي مراكز توزيع كتاب نيز عملا هيچ كاري انجام نميدهند و اين خودِ مولف است كه بايد تعدادي از كتاباش را به كتابفروشيها بسپارد، آن هم اگر بپذيرند، كه شايد اهل دلي بيايد و آن را خريداري كند.
در چنين جامعهاي، بيهويتي بيداد ميكند، بيسوادي پشت واژههايي كه گوينده از بار معنايي آن اطلاعي ندارد، پنهان ميشود. در اين شرايط، تاريخ براي حكام و مردم، چراغ راه آينده نخواهد بود و بسياري از ناكاميها و شكستها، بارها و بارها حتي به فاصلهي يكي دو دهه تكرار ميشوند و عبرت نميشوند.
اين چرخهي آزمون وخطاي مداوم، حاصل مطالعهي كم، كتابهاي بيمحتواي مدعيان نويسندگي و چرخهي معيوب انتشار و توزيع كتاب است.
بسياري از بلاهايي كه تصور ميكنيم حاصل كار دشمنان خارجيست، حاصل ناداني جماعتيست كه كتاب نميخواند و احساس دانايي ميكند. هر اتفاق خوبي كه بخواهد براي اين سرزمين رقم بخورد، بدون ترديد بايد از شاهراه مطالعه عبور كند.
انتهای پیام/