پنج شنبه , فروردین ۹ ۱۴۰۳

طلاق چالش بزرگ خانودگی در ایران/عوامل افزایش یا کاهش طلاق در یک نگاه

خانواده اولین هسته اجتماع و اساسی‌ترین بنیان جوامع است که افراد هر اجتماع در بستر آن رشد و نمو پیدا کرده و از طریق آن وارد جامعه می‌شوند. مک کی (۲۰۰۷) اظهار می دارد که ازدواج همیشه با امید فراوان آغاز می شود، امید به اینکه روزی کاملاً شناخته و پذیرفته شویم، امید به تعلق خاطر، حمایت کردن و حمایت شدن، امید به عشقی عمیق و پیوندی ماندگار. اما از آنجایی که ما انسانیم نه خدا، این امید در تضاد با واقعیتهای زندگی قرار می¬گیرد، نیازها با هم نمی خوانند، عصبانیت باعث جدایی و فاصله می شود، قضاوتها مانع ازپذیرش می شوند و تنهایی بر زندگیهای موازی اما دور از هم سایه می افکند.

طلاق یکی از عوامل ایجاد کننده اختلال و آشفتگی در زندگی انسانهاست و در افرادی که بخشی از این پدیده هستند، یک تجربه فردی شدید است. یکی از معضلات و چالشهای سخت و تباه گر زندگی زناشویی، پدیده طلاق است.

پدیدۀ طلاق یکی از مشکلات تهدیدکنندۀ خانواده هاست که امروزه شیوع آن در ایران افزایش نگران کننده ای داشته است. از سوی دیگر تصمیم به طلاق نتیجه فشار درونی شدیدی است که حداقل به یکی از همسران وارد می¬گردد که ممکن است از طریق برآورده نشدن نیازها یا اهداف، شیوه های مقابله ای ضعیف، مدیریت حوادث زندگی یا ناتوانی در انتقال احساس به همسر باشد. گسترش روزافزون این پدیده، پژوهشگران و نظریه پردازان خانواده و زناشویی را بر آن داشته تا درباره چرایی و سازه های تأثیرگذار بر آن به بررسی و کنکاش بپردازند. رشد کمی و کیفی طلاق در جامعه ایرانی، به یکی از مسائل اجتماعی جدی تبدیل شده، به طوری که امروزه دیگر واژه طلاق قُبح گذشته را ندارد و افراد آن را به عنوان یک انتخاب فردی در نظر می گیرند. آمارها نشان می دهند که طلاق در چند سال گذشته در حال افزایش است. این وضعیت نشانگر تغییرات عمده در ساختار نهاد خانواده می باشد.

میزان رشد طلاق طی سالهای اخیر سیر صعودی داشته است. طبق آمار رسمی انجمن روانشناسی امریکا سالانه ۴۰ تا ۵۰ درصد ازدواجها به طلاق منجر می گردد(انجمن روانشناسی امریکا، ۲۰۱۷). افزایش طلاق در کشور ایران به معضلی بزرگ و آسیب اجتماعی تبدیل شده که بنیان خانواده‌ها و سرمایه‌های اجتماعی و به تبع آن منابع انسانی را نشانه رفته است. مسئله طلاق و افزایش روند آن نگرانی‌های زیادی را در آینده فرهنگی و نسلی کشور به وجود آورده است. کارشناسان؛ مسئله اعتیاد، نارضایتی و تعارضات زناشویی، وضعیت نامطلوب اقتصادی به تبع آن بیکاری و رواج سبک زندگی غربی در سطح جامعه و در سطح خانواده، نداشتن شناخت، نداشتن امید به تغییر، نبود تفاهم، تکراری شدن و دخالت خانواده های زوجین را از مهم‌ترین علل اصلی طلاق در جامعه کنونی می‌دانند. از سال ۱۳۸۹، با آغاز کاهش تعداد ازدواج‌ها، تعداد طلاق‌ها همچنان در حال افزایش است. در این میان در ایران تحقیقاتی در مورد دلایل طلاق انجام شده است اما معمولاً نتایج این تحقیقات که بیشتر توسط نهادهای دولتی انجام می‌شود، منتشر نمی‌شود.
طبق آمار رسمي در ایران از هر هزار مورد ازدواج، بیش از دویست مورد به طلاق منجر ميذشود و ایران چهارمین کشور جهان از نظر میزان نسبت طلاق به ازدواج معرفي شده است. آمار طلاق طبق گزارش ثبت احوال ایران درسال ۱۳۹۶ که رکورد طلاق در تاریخ سازمان ثبت احوال کشور از سال ۱۳۴۴ تاکنون اعلام شده به ۱۷۴۵۹۷ واقعه رسید. در همین سال ۶۰۸۹۷۷ مورد ازدواج به ثبت رسیده است یعنی نسبت ازدواج به طلاق ۴۸/۳ بوده است (سازمان ثبت احوال ایران، ۱۳۹۶). به عبارت بهتر، به ازای هر ۴۸/۳ ازدواج یک واقعه طلاق در این سال گزارش شده است. در شش ماهه نخست سال ۱۳۹۷ تعداد ۱۹۱۲۶۷ مورد ازدواج و ۴۸۲۸۷ واقعه طلاق به ثبت رسیده که نسبت ازدواج به طلاق ۹۶/۳ درصد بوده است (سازمان ثبت احوال ایران، ۱۳۹۷). به عبارت دیگر، هر ساعت ۲۰ مورد طلاق در کشور صورت گرفته است.

یکی از عوامل اصلی تمایل زوجین به طلاق و جدایی، تعارض زناشویی است. تعارض زناشویی هنگامی رخ می دهد که یک فرد متأهل حس عمیقی از ناامیدی و یا شک و تردید در مورد ازدواج داشته باشد. بعلاوه، تعارض زناشویی علت بسیاری از خطرات، از جمله بدرفتاری کودک، بی ثباتی اقتصادی و مشکلات بهداشتی ذهنی و جسمی محسوب می شود.

◾️تعارض زناشویی و اختلاف، قلب روابط عاشقانه است. از نظرگاتمن ازدواج هنگامي که دچار تعارض شود، شکست نمي خورد، ازدواج زماني شکست ميذخورد که براي تعارض راه حلي يافت نشود. تعارض زناشویی به مخالفت آشکار بین زن و شوهر اشاره دارد که توسط همسران به عنوان اختلاف نظر و یا منبع مشکل در رابطه شناخته شده است. تعارض زناشویی، پیش درآمد جدایی زوجها محسوب می شود.

‍ تعارض زناشویی، نوعی ارتباط زناشویی است که در آن رفتارهای خصومت آمیز مثل توهین، سرزنش

، تحقیر، انتقاد و حمله فیزیکی وجود دارد و زوجین در آن نسبت به یکدیگر احساس خصومت، کینه، نفرت و خشم دارند. تعارض زناشویی به عنوان تعامل بین زوجهایی در نظر گرفته میذشود که علایق، دیدگاه ها و باورهای متضادی دارند. به عقیده دیویس، تعارض در روابط وقتی بروز می کند که رفتار یک شخص با توقعات شخص دیگر هماهنگ نباشد. وجود تعارض زناشویی از واکنش نسبت به تفاوتهای فردی ناشی است و زمانی قوت می گیرد که احساس خشم، کینه، نفرت، حسادت، سوءرفتار کلامی و فیزیکی بر روابط زوجها حاکم شود.

تعارض در روابط بین زوجین می تواند به صمیمیت و رضایت بین آنها به شدت آسیب وارد کند و به شکل حالت تخریبگر و ویرانگر بروز می کند. تضادها هرچه بیشتر و بیشتر شوند و زن و شوهر راه چاره ای برای حل مناسب آنها نیندیشیده باشند، کم کم زمینه بروز اختلاف در ابعاد مختلف زندگی زناشویی فراهم می آید و منجر به دور شدن هر چه بیشتر طرفین به لحاظ احساسی و شاید جسمانی می شود. در نتیجه شایع ترین جلوه تعارضات شدید، یعنی طلاق بروز می کند. در سالهای اخیر موضوع تعارضات زناشویی به طور فزاینده ای در میان آثار منتشر شده ی حوزه ازدواج «وضعیتی ویژه» کسب کرده است. ۶۱ درصد افراد مطلقه، تعارض بیش از حد را یکی از دلایل طلاق خویش گزارش کرده اند.

منظور از تعارض زناشویی سطحی از درگیری، اختلاف نظر و تعاملهای رفتاری منفی است که زوجین خودشان قادر به حل آن نیستند و برای تغییر و کاهش تعارض و اصلاح روابط به مرکز مشاوره مراجعه نموده اند.

پژوهشها نشان می دهد که زوج‌درمانی و مشاوره باعث افزایش صمیمیت، شادکامی و کاهش تعارض زناشویی و فرسودگی زناشویی و تغییر سبکهای حل تعارض همسران می شود.

دکتر_حسین_شاهمرادی
#مشاور_خانواده_مدرس_دانشگاه

انتهای پیام/

درباره‌ی polnegar

حتما ببینید

یک لرستانی رئیس پلیس راه پایتخت شد

به گزارش پل نگار،معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از انتصاب سرهنگ ابراهیم ارزانی به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *