به گزارش پل نگار،مراد از سقلمه آگاهسازی شخص یا تلاشی برای دعوت به هوشیاری محیطی بیشتر شخص است.
در سالیان گذشته اصطلاحی تحت عنوان»سوتزن« در فضای رسانهای و سیاسی جامعه باب شد.
درحالیکه ترکیب سوتزن بیشتر برای افشای فسادهای اقتصادی کاربرد دارد،
تعبیر سقلمهزنی ناظر بر هشدارهای انتقادی در فرایند کار برای اصلاح و بهبود انتخابهای پیش رو است.
کاربرد سقلمه در روابط اجتماعی میتواند در حوزههای مختلف بازخورد داشته باشد.
گرچه در ابتدا تاثیرات آن در اقتصاد رفتاری مدنظر بوده و از همین جهت هم نامور شده است.
اما اساسا سقلمه عنوان کتابی است که در سال ۲۰۰۸ توسط ریچارد تیلر منتشر شد و بهسرعت در جایگاه یکی از کتابهای کلاسیک اقتصاد رفتاری قرار گرفت. کتاب سقلمه سعی میکند به رفتارهای غیرعقلانی مردم در اقتصاد، سلامت و بهداشت بپردازد و بر ضرورت سقلمهزدن برای یافتن راههای بهتر تاکید کند.
بازخورد عینی این نظریه در بریتانیا باعث ایجاد واحد بینش رفتاری بود که به »واحد سقلمه« مشهور شد
بهطور کلی سقلمه، هر چیزیست که تصمیمها و انتخابهای ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
برای نمونه اگر فراموش کنیم کمربند ایمنی را ببندیم، تا زمان رفع این مشکل ماشین هشدار صوتی میدهد.
اگر بنزین رو به اتمام باشد، چراغ بنزین روشن میشود. از این نظر همین تلنگرهای کوچک باعث میشوند که ما رفتار درست را فراموش نکنیم.
زیربنای فکری ضرورت سقلمه، باور به رفتارهای غیر عقلانی انسان و لزوم اصلاح و تعدیل مستمر است.
سقلمه در جاییکه ادعای کمال و عقلانیت آرمانی وجود دارد کاربرد ندارد.
سقلمه بر این مفروض استوار است که افراد براساس شرایط روانی و محیطی که دارند تصمیمات متعددی اتخاذ میکنند که گهگاه این انتخابها غیر عقلانی و بحرانزا هستند، بنابراین باید سقلمهزنی را به رسمیت شناخت و عواید اصلاحی آن را بهکار بست با این اوصاف میتوان گفت که رسانهها در دنیای جدید مهمترین رکن سقلمهزنی هستند که قادر به معماری انتخاب و تصمیمگیری بهینه در جامعه هستند.
رسانهها با بسط گفت وگوهای انتقادی و عمومیکردن مطالبات همچون نهادهای هشداردهنده عمل میکنند و تصمیمسازانی کارآمد برای تصمیمگیران عرصههای مختلف هستند.